همیشه سیگار کشیدنت عذابم میداد
راستشو بخوای بیشتر از روی حسادتم بود!
نکه بخوام مثل شاعرها و نویسنده ها بگم
چون لبات بهش میخورد حسودیم میشد نه...!
حسادت میکردم
چون میدونستم
آدما وقتی سیگاری میشن که
خیلی غصه داشته باشن...
و غصه داشتن میتونه از نداشتن یه آدم به وجود بیاد!
من که کنارت بودم!
پس مطمئنا اونی که غُصشو میخوردی من نبودم.....!!!
پدر شوهرم تموم کرد ..
پدر شوهرم و از دست دادیم ..
سوختم ...
سوختم ....