از خواب پریدم..از گریه ی زیاد..

ساخت وبلاگ
[از خواب ها پرید، از گریه ی شدید

اما کسی نبود... اما کسی ندید...]

از خواب می پرم، از گریه ی زیاد

از یک پرنده که خود را به باد داد

از خواب می پری از لمس دست هاش

و گریه می کنی زیر ِ پتو یواش

از خواب می پرم می ترسم از خودم

دیوانه بودم و دیوانه تر شدم

از خواب می پری سرشار خواهشی

سردرد داری و سیگار می کشی

از خواب می پرم از بغض و بالشم

که تیر خورده ام که تیر می کشم

از خواب می پری انگشت هاش در...

گنجشک پر... کلاغ پر... پر... پرنده پر...

از خواب می پرم خوابی که درهم است

آغوش تو کجاست؟! بدجور سردم است

از خواب می پری از داغی پتو

بالا می آوری... زل می زنی به او...

از خواب می پرم تنهاتر از زمین

با چند خاطره، با چند نقطه چین

از خواب می پری شب های ساکت ِ

مجبور ِ عاشقی! محکوم ِ رابطه!

از خواب می پرم از تو نفس، نفس...

قبل از تو هیچ وقت... بعد از تو هیچ کس...

از خواب می پری از عشق و اعتماد!

از قرص کم شده، از گریه ی زیاد

از خواب می پرم... رؤیای ناتمام!

از بوی وحشی ات لای لباس هام

چیزی ست در دلت، دردی ست در سرم

از خواب می پری... از خواب می پرم...

........
ما را در سایت ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donyayearghavan بازدید : 170 تاريخ : چهارشنبه 23 اسفند 1396 ساعت: 12:36